farhange.honare1
best
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 12:5 ::  نويسنده : farhange
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 11:59 ::  نويسنده : farhange

خورشید و  باد

روزی خورشید و باد هر دو در حال گفتگو بودند و هر کدام نسبت به دیگری احساس برتری می کرد. باد به خورشید گفت:من از تو قوی ترم خورشید هم ادعا میکرد که او قدرتمندتر است. 

گفتند بیاییم امتحان کنیم. خوب حالا چگونه؟ 

دیدند مردی درحال عبور است و کتی به تن دارد... 

باد گفت من می توانم کت آن مرد را از تنش در آورم. 

خورشید گفت شروع کن... 


                

ادامه مطلب ...
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 12:0 ::  نويسنده : farhange

مطالب دوست داشتنی

ღ♥بـــه نــــــام مهربــــــــــــان تریـــــــــن♥ღ

گنج...

درخت سایه اش را بی دریغ ب تو می بخشد

  و خورشید گرمایش را   

    و گل شمیم خوشش را،

باران طراوتش را و آسمان برکتش را

  و رود قطره قطره آبش را

    و پرنده  نوای دل انگیزش را...

و همه و همه بخشیدن را از  خدایی آموخته اند که آنها را زیبا آفریده...

  زیباترین آفریده خدا انسان است.

    تو برای بخشیدن چه داری؟

      ثروتت؟

        دانشت؟

            جانت؟

همه اینها خوب است...

اما چرا از گنج بی پایانی که در وجودت داری خرج نمیکنی؟

    محبتــــــــــــــــــــــــ !

حاضری آنرا ببخشی؟

  با خنده ای بر لبت

    یا اخلاقی خوش

     یا دستان پرمهری که بر سر کودکی خسته از کار می کشی...

       یا با محبتی که ب عشقت می کنی...

         یا...

مطمئن باش گنجت تمام نمیشود بلکه زیاد خواهد شد...

       از بخشیدنش دریغ نکن... 

 

    




ادامه مطلب ...
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 11:44 ::  نويسنده : farhange

شب آرامی بود
 
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین
:
با خودم می گفتم
زندگی،  راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!
هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
 
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.

سهراب سپهری

یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 14:14 ::  نويسنده : farhange

به دیدارم اگر می آیی برایم یک بغل بوسه

آرامشی بی دغدغه و رویایی شیرین بیاور

برای ماندنم بهانه بیاور ...

احتمال رفتنم بسیار است

به دیدارم اگر می آیی یک بغل ستاره با شبی مهتابی

و هوایی بهاری بیاور

اگر به دیدارم میایی یادت باشد

این روزها خیلی دلتنگ و تنهایم

مرا به آغوش آرامش میهمان کن

دلتنگی هایم را شانه ای برای گریستن نیست

سرم را روی شانه هایت بگذار

شاید آرامشی بی دغدغه را تو به من هدیه کنی

اگر به دیدارم می آیی ؟!

 
   
 


ادامه مطلب ...
یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 12:2 ::  نويسنده : farhange

خدایا...

          
  خدایا ...
 
خدايا كمكم كن تا ، به همه لبخند بزنم ، اما براي او گريه كنم

 

خدايا كمكم كن تا ، مغرور باشم ، اما براي او غرورم را له كنم


 



ادامه مطلب ...
شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 15:10 ::  نويسنده : farhange

❦ خدا همینجاست...کنارِ تو ❦

 
 

 



ادامه مطلب ...
شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 14:53 ::  نويسنده : farhange

سلام دوستان

سال نو را به تک تک شما عزیزان بخصوص خانواده ي عزيزم تبریک عرض می کنم .

امیدوارم در سال جدید به همه آرزوهاتون برسید.

 يكبار دگر نسيم  نوروز وزيد
دل‌ها به هوای روز نو باز تپيد
نوروز و بهار و بزم ياران خوش باد
در خاك وطن ، نه در ديار تبعيد

مژده ای دل که  دگرباره بهار آمده است           خوش  خراميده  و با حسن  و  وقار آمده است
 به  تو ای  باد  صبا  می دهمت  پيغامی           اين پيامی است که از دوست به يار آمده است
شاد باشيد در اين عيد و در اين سال جديد          آرزويی است  که از دوست  به يار آمده است

 

شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 14:52 ::  نويسنده : farhange

می‌نويسم از تو

شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني تو را با لهجه ي گل هاي نيلوفر صدا كردم.

 

تمام شب براي باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم.

 

پس ازِ يك جستجوي نقره اي در كوچه هاي آبي احساس 

 

تو را از بين گل هايي كه در تنهايي ام روييد با حسرت جدا كردم

 

و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي دلم حيران و سرگردان چشماني ست رويايي

 

و من تنها براي ديدن زيبايي آن چشم تو را در دشتي از تنهايي وحسرت رها كردم

 

همين بود آخرين حرفت و من بعد از عبور تلخ وغمگينت حريم چشمهايم را به روي اشكي از جنس غروب ساكت و نارنجي خورشيد وا كردم

 

نمي دانم چرا رفتي؟
نمي دانم چرا ، شايد خطا كردم

 

و تو بي آن كه فكر غربت چشمان من باشي
نمي دانم كجا ، تا كي ، براي چه ،
ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
نمي دانم چرا ؟ شايد به رسم و عادت پروانگي مان باز براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم...!!.

 

ديروز به ديدنم آمده بودي با يك دسته گل سرخ و يك نگاه مهربون
همون نگاهي كه سالها آرزو شو داشتم و از من دريغ مي كردی،
گريه كردی و گفتی دلم برات تنگ شده، ولي من فقط نگات كردم
وقتي رفتی اشك هايت سنگ قبرم را خيس كرده بود

سالروز تولد حضرت زينب (س) و روز پرستار رو به همه شما دوستاي خوبم تبريك مي گم .

 

شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 14:46 ::  نويسنده : farhange

مادر ای زیباترین واژه هستی روزت مبارک

 

بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم
 

سجده پس از خدا برم بر کف پای مادرم
 

 

ابروی بردباری ام خم نشود به عمر خود

 

بر سر من اگر زند درد و بلای مادرم
 

گر طلبد زمن گهی، سر به اشاره حاضرم
 

جان به دو دست آورم بهر رضای مادرم
 

گرد و غبار حادثه نیست به راه عمر من
 

آب زده تمام شب اشک صفای مادرم
 

مرغ اذان! مخوان که او تا به سحر نخفته است
 

من کنم این سحر ادا فرض قضای مادرم
 

ارزش اشک یک شب اش به ز هزار جان من
 

پس تو بگو از چه کنم هدیه برای مادرم
 
 

 مادر عزيزم روزت مبارك . فدات بشم الهي

شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 14:45 ::  نويسنده : farhange

سخناني از دكتر علي شريعتي

 در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرده:

آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست

و خدایی که نمی بینم و میدانم هست

 خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد

 آنجا كه چشمان مشتاقی برای انسانی اشك می ریزد،

زندگی به رنج كشیدنش می ارزد.

  برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد

هر آنچه که خدا را از تو می گیرد

 نامم را پدرم انتخاب کرد!

 نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم!

 دیگر بس است!

 راهم را خودم انتخاب خواهم کرد...

 من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند.

شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 14:42 ::  نويسنده : farhange

سالروز تولد مولا علی (ع) و روز مرد (پدر)

ز لیلی من شنیدم یا علی گفت

به مجنون چون رسیدم یا علی گفت

مگر این وادی دارالجنون است

 که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

نسیمی غنچه ای را باز میکرد

به گوش غنچه دیدم یا علی گفت

چمن با ریزش باران رحمت

دعایی کرد و او هم یا علی گفت

 

یقین پروردگار آفرینش

به موجودات عالم یا علی گفت

خمیر خاک آدم را سرشتند

چو برمیخواست آدم یا علی گفت

علی در کعبه بر دوش پیمبر

قدم بنهاد و آندم یا علی گفت

 عصا در دست موسی اژدها گشت

کلیم آنجا مسلم یا علی گفت

 ز بطن حوت یونس گشت آزاد

ز بس در ظلمت یم یا علی گفت

به فرقش کی اثر می کرد شمشیر

شنیدم ابن ملجم یا علی گفت

مگر خیبر ز جایش کنده می شد

یقین آنجا علی هم یا علی گفت

 

پدرم روزت مبارک

شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 14:39 ::  نويسنده : farhange

 

الو سلام ، منزل خداست؟

اين منم مزاحمي که آشناست

هزار دفعه اين شماره را دلم گرفته است

ولي هنوز پشت خط در انتظار يک صداست

شما که گفته ايد پاسخ سلام واجب است

به ما که مي رسد ، حساب بنده هايتان جداست؟

الو

 دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد

خرابي از دل من است يا که عيب سيم هاست؟

چرا صدايتان نمي رسد کمي بلند تر

صداي من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟

اگر اجازه مي دهي برات درد دل کنم

شنيده ام که گريه بر تمام دردها شفاست

دل مرا بخوان به سوي خود تا سبک شوم

پناهگاه اين دل شکسته خانه ي شماست

الو ، مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم

دوباره زنگ مي زنم ، دوباره ، تا خدا خداست

شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 14:22 ::  نويسنده : farhange

مهربانیت را به دستی ببخش که می دانی با او می مانی
وگرنه حسرتی می گذاری بر دلی که دوستت دارد !
.
.
.
به یکدیگر مِهر بورزید‌‌ اما از مِهر بَند نسازید
بگذارید که مِهر دریای مواجی باشد در میان دو ساحل روح های شما …
.
.




ادامه مطلب ...
شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 12:8 ::  نويسنده : farhange
عيد همتون مبارك
 



 


برچسب‌ها:

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان farhange.honare1 و آدرس farhange.honare1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 76
بازدید کل : 83054
تعداد مطالب : 217
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



IranSkin go Up
حدیث موضوعی